مثل لیوانِ آبی...
سجادِ سرم...
سجاده می خواهد...
می خواهم سر به مهری را...
لیوانِ آب...
رفع عطش...
افطارِ سحرگاهی...
گاهی...
حالِ دل طوفانى...
مُهرِ رو به پیشانی، بارانی...
تن ها شروع به لرزیدن...
و نمازِ آیَت وجوبش حتمی می شود...
اگر چشممان، لیوانِ پر آب...
و قلب ها لبریز از محنت شود...
سر ریز شدن...
طولانی اش بهتر است...
رو به خدا...سر به مهر...
و چقدر یادِ عزیزمان حسین - سلاممان فداى او...
به ما ادب می دهد...
و کنار حسینِ خدا...
چه لذتی دارد...
انگار عزیزتر شده ایم...
صَلاةُ اللّیلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ...
گاه طبیب درد می دهد...
دردی بهتر از هزاران درمان...
درد حسین...
#لیوان_آب #نقطه #سیدسعیدبابائیان
نظرات (۱)
tina .b
جمعه ۵ آذر ۹۵ , ۱۸:۳۰