همانم که برای زندگی، با تو بود...
و برای با تو بودن، زندگی نکرد...
شکست...
باور کردنی ترین اتفاق است...
برای زندگیِ بی تو...
تقصیر...
دیر شنیدنِ صداهاست...
صداهایی که از پشت کوه میامد...
از دل دریا...
و مقصّر...
زخم هایی ست که نمک گیرِ خط قرمزها شد...
پیمان هایی که شکست...
دیرتر آمدن ها...نیامدن ها...و گوش ندادن ها...
می هراسم از روزی که این دلشوره ها و این آشوب...
راهم را برای برگشت بسته باشد...
روزی که حضورم، برای قیامتِ رد پاهاست...
مُوتُوا قَبلَ اَنْ تَمُوتُوا...
مرگ...
پایان نیست...
آغاز دویدن هاست...
نقطه
#مرگ #نقطه#سیدسعیدبابائیان
نظرات (۲)
یونس صالحی
يكشنبه ۴ مهر ۹۵ , ۱۲:۰۸سید سعید
۴ مهر ۹۵، ۱۹:۳۲zahra zamany
يكشنبه ۴ مهر ۹۵ , ۱۸:۲۴